English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8153 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minimum size U اندازه حداقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minimum U کمترین
minimum U مینیموم
minimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
minimum U کوچکترین مقدار چیزی
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
the minimum value U law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
minimum U مینیمم
minimum U دست کم
minimum U حداقل کمینه
minimum U کهین
minimum U حداقل
minimum U کمینه
relative minimum U حداقل نسبی
single minimum U تک کمینه
double minimum U جفت کمینه
minimum range U حداقل برد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
minimum charge U حداقل قیمت
minimum charge U حداقل هزینه
We'll need 10 years at a [the] minimum. U ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
global minimum U حداقل مطلق
relative minimum U می نیمم نسبی
minimum price U کمترین قیمت
minimum mortality U حداقل مرگ و میر
minimum mortality U کمینه مرگ و میر
minimum flow U اب کاستی
minimum elevation U حداقل درجه مربوط به مانع
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
minimum elevation U حداقل درجه
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
minimum wage U حداقل دستمزد
minimum price U حداقل قیمت
minimum thermometer U حداقلمیزانحرارت
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum stock level U حداقل
minimum stock level U موجودی
minimum subsistence level U سطح حداقل معیشت
minimum energy orbit U مدار انرژی می نیمم
minimum standard of living U حداقل سطح زندگی
minimum durability date [MDD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
size U بزرگی
size U به اندازه کردن
size U چسب زدن
of an out size U بیرون از اندازه
of an out size U دارای اندازه غیر معمل
size U اهار زدن
size U بر اورد کردن
size U اندازه
size U قد
size U مقدار
size U قالب
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size U چسب زنی اهارزدن
(the) size of it <idiom> U به شکلی که است
size U وسعت
over size U بزرگتر از اندازه
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
that is about the size of it U همینطور است
that is about the size of it U حقیقت امراین است
size U اندازه بعدساختمان
to size up U اندازه
to size up U را براوردکردن
what is your size? U اندازه
what is your size? U شما چیست
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size tolerance U تلرانس اندازه
type size U اندازه حروف
type size U اندازه فونت
size constancy U ثبات اندازه
sample size U حجم نمونه
sample size U بزرگی نمونه
Pick on someone your own size. U برو با هم قدهای خودت طرف بشو
cut down to size <idiom> U ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
sample size U مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
trim size U اندازه طبیعی
size control U کنترل اندازه
nuclear size U اندازه هسته
nominal size U اندازه نامی
nominal size U اندازه اسمی
neat size U اندازه خالص
size stick U قالب اندازه گیری
size effect U تاثیر اندازه
point size U اینچ
point size U برای اندازه گیری نوع یا متن
sample size U تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
size stick U الت اندازه گیری پا
screen size U اندازه صفحه
full size U اندازه طبیعی
life-size U اندازه واقعی
accuracy to size U دقت اندازه گذاری
accurate to size U دقت در اندازه گرفتن
atomic size U اندازه اتم
atomic size U اندازه اتمی
attack size U اندازه تک
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
basic size U اندازه اصلی
basic size U اندازه اولیه
block size U اندازه کنده
block size U اندازه بلاک
body size U اندازه بدن
life-size U باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life size U اندازه واقعی
full size U بخ مقیاس یک به یک
full-size U اندازه طبیعی
full-size U بخ مقیاس یک به یک
pint size U پست
pint size U خرد ناچیز
pint size U کوچک
pint size U باندازه سرسنجاق
pint-size U پست
pint-size U خرد ناچیز
pint-size U کوچک
pint-size U باندازه سرسنجاق
life size U باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
cut to size U به اندازه بریدن
block size U اندازه کندهای
hypostatize or size U شخصیت دادن به
hypostatize or size U مسلم فرض کردن
it is four times my size U چهاربرابر
it is four times my size U من است چهارتای من است
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
it is the size of a sparrow U باندازه یک گنجشک است
king size U بزرگ
of a large size U بزرگ
lessin size U خردتر
lessin size U کوچکتر
limiting size U اندازه محدود
london in size U پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
man size U اندازه مناسب یک مرد
hypostatize or size U ذات جدا دانستن
fractional size U اندازه کسری
effective size U اندازه موثر
design size U اندازه نامی
fit size U اندازه مناسب
design size U اندازه طرح
family size U تعداد افراد خانواده
file size U اندازه فایل
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
data word size U اندازه کلمه داده
size of a statistical sample [N] U تعداد کل داده های آماری
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
size weight illusion U خطای ادراکی اندازه- وزن
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
effective size of grain U قطر موثر ذرات
effective size of grain U اندازه موثرذرات
olympic size pool U اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
paricle size analysis U دانه بندی کردن
fixed size records U رکوردهای با اندازه ثابت
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
Act your age [and not your shoe size] ! U به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
Recent search history Forum search
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
1کلمه معادل آن به انگلیس
1size of the hypolimnetic oxygen debt
1مساحت فروشگاه
0It is seeking to increase its size, diversify its product or service, achieve economies of scale, reduce competition, or gain access to new customers or markets
0inelastic size
0piezo drive
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com